دستورالعمل های رژیم غذایی مبتنی بر مواد غذایی در سطح جهان افزایش مصرف میوه و سبزیجات را تشویق می کند و بسیاری از کشورها خوردن حداقل پنج وعده میوه و سبزیجات در روز را توصیه می کنند. به عنوان مثال، در بریتانیا، میوههای خشک بر اساس اندازه سهم تقریباً 30 گرم، در مقایسه با اندازه تقریباً 80 گرم برای میوه یا سبزیجات تازه، در این هدف قرار میگیرند. با این حال، سهم میوه های خشک سنتی در مصرف کلی میوه و سبزیجات در مقایسه با میوه های تازه بسیار کم است. داده های بررسی سلامت 2016 برای انگلستان (HSE 2017) نشان می دهد که مصرف گزارش شده میوه خشک در بین افراد 11 تا 24 ساله کمترین و در بین افراد بالای 65 سال با میوه خشک حدود 0.1 سهم در روز در مقایسه با حدود دو وعده میوه تازه (شامل آب میوه) در روز. مصرف انفرادی میوه خشک به تنهایی به عنوان میان وعده نیز به طور متوسط بسیار کم است و تنها حدود 11 درصد از جمعیت بریتانیا در هر روز میوه خشک مصرف می کنند. به طور متوسط در کل جمعیت، این معادل حدود یک قاشق چای خوری (3 تا 6 گرم) در روز است. این داده ها توسط سوابق مصرف 4 روزه از آخرین نظرسنجی ملی رژیم غذایی و تغذیه بریتانیا (سال 7/8) (PHE 2018) پشتیبانی می شود که نشان می دهد میانگین مصرف میوه خشک در بین افراد 4 تا 18 ساله 2 گرم است. / روز و در افراد بالای 65 سال 6 گرم در روز است. روند کلی در مصرف میوه های خشک، از جمله از ظروف کامپوزیت خانگی، مصرف ثابتی در حدود 3 گرم در هر نفر در روز را نشان می دهد که میانگین آن در تمام گروه های سنی (گیبسون، ارتباطات شخصی) است. افراد بالای 65 سال تقریباً دو برابر متوسط و کودکان نصف مقدار متوسط مصرف می کنند. از آنجایی که این مصرفها شامل میوه در غذاهای تولیدی نمیشود، احتمال مصرف کل آن 5 تا 6 گرم در روز است که هنوز هم بسیار کمتر از 1 وعده در روز است.
میوه خشک و سلامت دستگاه گوارش
سلامت روده از اهمیت عمومی مهمی برخوردار است و وزن کم مدفوع، تاخیر در زمان انتقال روده و تغییرات در میکروبیوم روده همراه با متابولیت های مرتبط با آنها، به عنوان مثال، اسیدهای چرب با زنجیره کوتاه (SCFAs)، عوامل خطر اصلی برای اختلالات گوارشی هستند. که از طریق رژیم غذایی قابل دستکاری است. افزایش وزن مدفوع یکی از مکانیسمهای اصلی رابطه علت و معلولی بین مصرف زیاد فیبر غذایی و کاهش خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ است (Cummings et al. 1992). این رابطه برای همه فیبرها بسته به تخمیرپذیری آنها خطی نیست، اما داده های حاصل از مطالعات کوهورت نشان می دهد که 7 گرم فیبر اضافی در هر فرد در روز با کاهش 8 درصدی مورد انتظار در خطر سرطان کولورکتال همراه است (RR 0.92، p = 0.002). (SACN 2015).
میوههای خشک دارای طیف وسیعی از فیبرهای غذایی و سایر ترکیبات فعال زیستی با اثرات پریبیوتیکی (مانند پلیفنولها) هستند، در حالی که برخی از میوههای خشک (مانند آلو و زردآلو) حاوی سطوح بالایی از سوربیتول هستند که خاصیت ملین دارد و همچنین وزن مدفوع را افزایش میدهد. به طور اجتناب ناپذیر مطالعات تأثیر میوه خشک بر وزن مدفوع و زمان انتقال را بررسی کرده اند. یک کارآزمایی متقاطع کوچک و غیرتصادفی بر روی 16 نفر نتوانست تأثیر قابل توجهی از سه دوز کشمش (85، 126 و 168 گرم در روز) بر وزن مدفوع یا کاهش زمان انتقال پیدا کند، اگرچه این مطالعه دارای محدودیت های قابل توجهی از جمله بود. طراحی غیر تصادفی و بدون دوره های شستشو بین دوزها (اسپیلر و همکاران 2003).
یک کارآزمایی متقاطع تصادفی جدیدتر و به خوبی طراحی شده روی 21 انسان داوطلب سالم نشان داد که 50 گرم خرما (3.9 گرم فیبر، 1 گرم سوربیتول) در روز به مدت 3 هفته در مقایسه با کنترل مالتودکسترین و دکستروز دارای مزیت آماری قابل توجهی بود. دفعات مدفوع بدون شواهدی از عوارض گوارشی (Eid et al. 2015). با این حال، بر خلاف وزن مدفوع، دفعات مدفوع با هیچ اثر مفید شناخته شده ای برای سلامتی مرتبط نیست. در این مطالعه هیچ تغییر آماری معنیداری در رشد گروههای باکتریایی منتخب یا تولید SCFA وجود نداشت، اما یک تجزیه و تحلیل پس از آن نشان داد که داوطلبان با مصرف فیبر کمتر (میانگین 6 گرم در روز) افزایش آماری معنیداری در تعداد باکتریهای مدفوع برای شش باکتری نشان دادند. انواع، از جمله زیرگونههای بیفیدوباکتریوم، کلستریدیوم و رزبوریا، برخلاف داوطلبانی که فیبر مصرفی بالاتری داشتند (میانگین 18.5 گرم در روز) که هیچ تغییری در میکروبیوم روده نداشتند.
یک متاآنالیز کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده که تأثیر آلو خشک (آلو خشک) را بر خروجی مدفوع بررسی میکرد، افزایش آماری معنیداری را در دفعات مدفوع 1 مدفوع در هفته نشان داد، بدون اینکه تأثیری بر قوام مدفوع داشته باشد (Lever et al. 2014). بیشتر این اثر توسط داوطلبان مبتلا به یبوست با اثرات کمتر در افراد سالم انجام شد. یک کارآزمایی جدیدتر، قویتر و تصادفیشده با دوز-پاسخ، 80 گرم و 120 گرم آلو به همراه 300 میلیلیتر آب در روز را با کنترل 300 میلیلیتر آب در روز در 120 نفر که معمولاً 3 تا 6 مدفوع در هفته و با فیبر کم دفع میکردند مقایسه کرد. . این مطالعه تأثیر مثبت آلو بر روی نتیجه اولیه وزن مدفوع و تغییر در وزن مدفوع را نشان داد. همچنین تأثیر قابل توجهی 80 گرم آلو خشک در روز بر افزایش دفعات مدفوع، علیرغم عدم تأثیر بر زمان عبور کل روده، وجود داشت. آلو همچنین منجر به افزایش بیشتر بیفیدوباکتری ها در مقایسه با سطح پایه شد (Lever et al. 2018).
با توجه به تعداد محدودی از مطالعات انسانی که برخی از مزایای میوههای خشک سنتی را در برخی از زمینههای سلامت روده نشان میدهد، مطالعات بیشتری برای گسترش دانش ما در مورد تأثیر بالقوه مفید برای سلامت عمومی، به ویژه بررسی سایر میوههای خشک و بررسی سهم نسبی فیبر ضروری است. و سوربیتول به این اثرات. این یک چالش را برای توصیه های بهداشت عمومی برجسته می کند که پاسخ به توصیه های غذایی در افراد ممکن است بسته به ژنتیک، سبک زندگی و رژیم غذایی معمولی متفاوت باشد
این مطالعه همچنین میزان ماندگاری کم تا متوسط (بر اساس وزن خشک باقیمانده) را به ترتیب برای کشمش و انجیر و میزان ترخیص متوسط (وزن حفظ شده با گذشت زمان) را نشان داد. ادگار و همکاران (1975) همچنین احتباس غذای 48 میان وعده را در 3 آزمودنی/غذا اندازه گیری کرد، که در آن خرما از نظر حفظ کربوهیدرات در 5 دقیقه (0 کم) رتبه 15/48 را داشت و کشمش در رتبه 29 قرار گرفت. این مطالعه همچنین پیشنهاد کرد که میوه های خشک شده بیشتر از تنقلات جایگزین مانند کلوچه، کراکر، پای سیب و آب نبات به دندان نچسبید. مطالعه سومی که مقدار تولید اسید لاکتیک خوراکی را به عنوان نشانگر پاکسازی دهان اندازه گیری کرد، به این نتیجه رسید که غذاهای حاوی قند اما بدون نشاسته، حفره دهان را سریعتر از غذاهای حاوی نشاسته پاک می کنند (Linke et al. 1997). بنابراین، ارزیابی مجدد مفهوم غذاهای "چسبنده" عاقلانه به نظر می رسد. هیچ مطالعه ای که تأثیر میوه خشک را بر فرسایش دندان بررسی کند، شناسایی نشد.
به طور کلی، بررسی سیستماتیک (سادلر 2016) نشان داد که دادههای محدودی وجود دارد که بتوان توصیههای مبتنی بر شواهد در مورد نامناسب بودن میوههای خشک سنتی به عنوان میانوعده ارائه داد. از آنجایی که تغییر ادراک دشوار است، تعدادی از شکافها در شواهد باید برطرف شوند تا اطمینان حاصل شود که توصیههای مربوط به میوههای خشک و سلامت دندانها واقعاً مبتنی بر شواهد است.
یک سوال مهم مربوط به تاثیر خشک کردن میوه بر محل قندها در سلول ها است که در حال حاضر ناشناخته است و اینکه آیا قند در دهان ترشح می شود یا در جای دیگری در دستگاه گوارش آزاد می شود. در بریتانیا، قبلاً توسط برخی مقامات فرض شده بود که میوه خشک حاوی قندهای خارجی است. این بر اساس این مفهوم کلی بود که وقتی غذاها فرآوری میشوند، دیوارههای سلولی شکسته میشوند، مثلاً سیبزمینی له میشود و خشک کردن میوهها منجر به خروج قندها از سلولها میشود. مقدار دلخواه 50% برای تبدیل قندهای درونی به بیرونی اختصاص داده شد (Buss et al. 1994) بدون هیچ مدرکی برای حمایت از این فرض. با این حال، این فرض در توصیه به مصرف میوه های خشک فقط در وعده های غذایی موثر بوده است. دانش موجود نشان می دهد که وقتی میوه خشک می شود، آب از بین می رود و در نتیجه اسیدهای میوه، فیبر و قندها غلیظ می شوند.
میزان رطوبت میوه خشک بسته به نوع آن از حدود 14 تا 24 درصد متغیر است. تحقیقات روی علفها نشان داده است که وقتی سلولها کمتر از 10 درصد خشک میشوند، سلولز در دیوارهها میتواند فرو بریزد و آبرسانی مجدد را دشوار کند (Fang and Catchmark 2014). بسته به میزان خشک شدن، اگر این اثرات قابل انتقال به میوه های خشک باشد، باعث کاهش "چسبندگی" می شود و ممکن است به این معنی باشد که قندها به راحتی از داخل ساختار سلولی آزاد نمی شوند. سایر کارهای انجام شده بر روی اقلام غیرغذایی نشان داده است که سلولهای تورژید با اعمال فشار باز میشوند، اما سلولهای شل احتمالاً در لایههای میانی از هم جدا میشوند (Jarvis and McCann 2000). اگر این اثر در جویدن میوه های خشک اعمال شود، بعید است که قندها و اسیدهای میوه در دهان ترشح شوند. این دو نمونه از تحقیقات سایر مناطق نشان میدهند که چقدر اطلاعات کمی در مورد تأثیر فرآیند خشک کردن بر ساختار سلولی میوه و تأثیر جویدن میوههای تازه و خشک بر آزاد شدن قند از سلولهای میوه در دهان وجود دارد.
اطلاعات پشتیبان را می توان با مقایسه مقادیر GI ارائه کرد که نشان می دهد برخی از میوه های خشک (زردآلو، هلو، آلو/آلو، سیب) معمولاً دارای مقادیر کمتر یا معادل با معادل های تازه خود هستند که نشان می دهد قندها از سلول ها خارج نشده اند. میوه های آلو غیرمعمول هستند زیرا هنگام خشک شدن دارای مقادیر GI پایین تری هستند، در حالی که میوه های روزاسه هنگام خشک شدن دارای مقادیر GI مشابهی هستند که نشان می دهد الگوهای متفاوتی ممکن است بر اساس گیاه شناسی وجود داشته باشد. این یک نقطه مورد علاقه برای تحقیقات بیشتر است، که همچنین باید تفاوتهای بالقوه بین واریتهها را نیز در نظر بگیرد، زیرا هر گونه مقایسه بین میوههای خشک و تازه باید بر اساس همان رقم انجام شود. میوه خشک به عنوان بار گلیسمی بالا طبقه بندی می شود (GL = GI × محتوای کربوهیدرات/وزن غذای آزمایش شده)، اگرچه در حال حاضر اطلاعات کمی در مورد تأثیر آن بر بیماری های غیرواگیر وجود دارد - در چند مطالعه موجود، مصرف میوه های تازه و خشک با هم تجزیه و تحلیل شدند. زیرا مصرف میوه های خشک بسیار کم بود.
افزایش مصرف میوههای خشک سنتی از سطوح پایین مصرف فعلی، به توصیههای 30 گرم فیبر در روز کمک میکند، مصرفی که با کاهش خطر ابتلا به بیماریهای غیرواگیر مانند سرطان کولورکتال، بیماری عروق کرونر قلب و T2DM مرتبط است (SACN 2015). افزایش مصرف میوههای خشک سنتی ممکن است به مکانیسمهای بالقوه دیگری برای کاهش خطر ابتلا به دیابت نوع دوم مانند تأثیر پلیفنولها بر تعدیل جذب قند و متابولیسم و هرگونه فواید بالقوه میوههای خشک به عنوان میانوعده برای کنترل اشتها و وزن کمک کند. با این حال، میوه خشک یک غذای حاوی قند است و برای مبتلایان به دیابت T2 ممکن است سودمند نباشد.
توصیه در بریتانیا مبنی بر اینکه بهتر است میوه خشک را به عنوان بخشی از یک وعده غذایی مصرف کنید و نه به عنوان میان وعده بین وعده های غذایی به دلایل سلامت دندان (PHE 2017)، فرصت های سهم آن در افزایش مصرف فیبر را کاهش می دهد. توصیه میانوعده بر اساس دو فرض است که میوههای خشک سنتی حاوی قندهای بیرونی هستند و میوههای خشک میتوانند به دندانها بچسبند، که هر دوی آنها نیاز به تأیید دارند. بنابراین، برای تعیین اینکه آیا محل قندها در میوههای خشک سنتی با میوههای تازه متفاوت است و آیا میوههای خشک نسبتاً بیشتر از سایر خوراکیها به دندان میچسبند یا نه، به تحقیق نیاز است. با این حال، این دیدگاه بیان شد که، علیرغم کمبود شواهد فعلی، بدون شواهدی بر خلاف آن، ممکن است عاقلانه باشد که به توصیه فعلی برای مصرف میوه خشک همراه با وعده غذایی ادامه دهیم، نه اینکه فرضیات جدیدی که ممکن است نادرست باشند. آینده.
یک تجزیه و تحلیل جهانی از مرگ و میر ناشی از بیماری های غیرواگیر منتسب به عوامل خطر رفتاری و رژیمی نشان می دهد که رژیم های غذایی کم میوه سومین عامل خطر مهم پس از فشار خون بالا (اول) و سیگار کشیدن فعال و غیرفعال (دوم) است. عوامل خطر سبک زندگی که مستقیماً یا از طریق شرایطی مانند افزایش فشار خون، گلوکز خون و کلسترول خون عمل می کنند. از بین عوامل خطر رژیم غذایی، مصرف کم میوه مهمتر از مصرف نمک زیاد در رژیم غذایی، مصرف الکل، و رژیم های غذایی کم حاوی آجیل و دانه ها، سبزیجات، غلات کامل و ماهی/غذاهای دریایی است (عزاتی و ریبولی 2013). یکی از توضیح های احتمالی برای نقش مهم میوه ها محتوای مواد مغذی گیاهی آنها، از جمله گروه اصلی به نام پلی فنول ها است. اینها اجزای طبیعی غذاها و نوشیدنی ها هستند که می توانند بر فشار خون و گلوکز خون تأثیر بگذارند و برای کاهش خطر بیماری های مزمن متابولیک مانند بیماری های قلبی عروقی و دیابت نوع 2 (T2DM) پیشنهاد شده اند. مقایسه کشمش و انگور نشان میدهد که خشککردن محتوای پلیفنلها و در نتیجه فعالیت آنتیاکسیدانی را متمرکز میکند و این در مقایسه با سایر میوههای خشک سنتی تأیید میشود (جدول 2). مقایسه کشمش و آلو خشک با انگور و آلو تازه نشان می دهد که خشک کردن بر محتوای پلی فنول های فردی تأثیر می گذارد و تفاوت های گونه ای را برجسته می کند.
فراهمی زیستی مواد مغذی گیاهی در حال حاضر به طور کلی شناخته شده است، اما مزایای آنها بر سلامت و مکانیسم های عمل همچنان بحث برانگیز است. این موارد در ابتدا در سلولهای انسانی در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت و با مطالعات در مدلهای حیوانی آزمایشی و در داوطلبان انسان سالم و در معرض خطر تکمیل شد. اگرچه بسیاری از مواد مغذی گیاهی آنتی اکسیدان هستند، این مفهوم بر اساس مطالعات آزمایشگاهی است که محتوای آنتی اکسیدانی را به جای عملکرد ارزیابی می کند. اندازه گیری فعالیت آنتی اکسیدانی اساساً محتوای پلی فنل را نشان می دهد، به جای ارائه اطلاعات در مورد تأثیر آن بر سلامت.
مکانیسمهای عمل پلیفنلها بسیار پیچیدهتر از فعالیت آنتیاکسیدانی مستقیم است و شامل اثراتی بر سلامت رگهای خونی از طریق گشاد شدن عروق، روی فرآیندهای اکسیداتیو مختلف در سلولها مانند تولید سوپراکسید، و جذب مواد مغذی و متابولیسم انرژی، از جمله گلوکز است. تحقیقات نشان داده است که پلی فنول ها می توانند افزایش قند خون پس از صرف غذا را کاهش دهند که برای سلامتی مفید است. یک مطالعه با مقایسه بزرگسالان کم تحرک، افراد مبتلا به دیابت و ورزشکاران استقامتی نشان داد که پاسخ گلوکز به کشمش در این گروه ها تفاوت چندانی ندارد (کیم و همکاران 2008). با این حال، تنوع بسیار بیشتری در پاسخ انسولین وجود داشت، که نشان میدهد بزرگسالان سالم انسولین کمتری تولید میکنند تا پاسخ گلیسمی یکسانی به دست آورند. این امر نیاز به بررسی در سایر گروه های جمعیتی مانند افراد چاق و همچنین مقایسه پاسخ به میوه های تازه و خشک دارد.
پلی فنل ها توسط میکروبیوتای کولون و متابولیت های میکروبیوم از پلی فنل ها و سایر مواد مغذی گیاهی تخمیر می شوند، علاوه بر ترکیبات اصلی موجود در میوه های خشک، به طور بالقوه می توانند به مزایای سلامتی کمک کنند (Cardona et al. 2013). در حال حاضر اطلاعات کمی در مورد میوه های خشک وجود دارد و این موضوع دیگری برای تحقیقات آینده است.
میوه خشک و اشتها – روانشناسی میان وعده در رابطه با چاقی
روند کنونی در الگوهای غذایی نشان می دهد که میان وعده ها در همه جا فراگیرتر می شوند. یک مطالعه گزارش داد که میانگین تعداد دفعات غذا خوردن 6 بار در روز (محدوده دهک 3 تا 10) بود که منعکس کننده الگوهای غذایی نامنظم روزانه است که در طول روز پخش شده است (گیل و پاندا 2015). تنقلات با مفاهیمی مانند غذای ناسالم یا کالری خالی همراه است، و غذاهای میان وعده اغلب در زمینه از دست دادن کنترل اشتها، چاقی و مصرف بیش از حد مورد اشاره قرار می گیرند. بنابراین، انتخابهای غذایی که «میانوعدههای سالم» را تشکیل میدهند، توصیه میشوند، و شناسایی غذاهایی که به بهبود کنترل اشتها کمک میکنند، یک حوزه کلیدی تحقیق است. یکی از روشهای تحقیقات کنونی بررسی این موضوع است که آیا میوههای خشک سنتی میتوانند یک استراتژی مفید برای بهبود کنترل اشتها به دلیل خوش طعم بودن بالا و شاخص گلیسمی پایین (GI) باشند.
همه افراد در معرض خطر افزایش وزن در اثر مصرف میان وعده نیستند، اما فنوتیپهای هموستاتیک و لذتگرا در جمعیتهای چاق وجود دارد. شناسایی فنوتیپ های حساس برای کنترل اشتها و تعیین نقش رفتار میان وعده در این فنوتیپ ها موضوع تحقیق حاضر است. فنوتیپهای حساس ممکن است اشتها را از طریق سیری ضعیف، سیری شکننده، انتخابهای غذایی چاقزا، یا میل و علاقه بیش از حد ابراز کنند. یک فنوتیپ سیری پایین شناسایی شده است که با نتایج ضعیفتر کاهش وزن و تمایل بیشتر به میان وعده در صورت دسترسی به غذاهای با چگالی انرژی بالا مشخص میشود (Barkeling et al. 2007; Drapeau et al. 2013). تحقیقات همچنین یک "نوع پرخوری" را شناسایی کرده است که با مصرف مقدار زیادی غذا در مدت زمان کوتاه مشخص می شود (Bruce and Wilfley 1996) و این در 25-50٪ افراد چاق وجود دارد. یک کارآزمایی نشان داد که انرژی اضافی مصرف شده توسط "پرخوران" تقریباً به طور کامل به دلیل مصرف تنقلات، به ویژه تنقلات پرچرب و شیرین است (Dalton et al. 2013).
از این رو رویکردهای مبتنی بر غذا ممکن است به عادی سازی پاسخ های اشتهای هموستاتیک و لذت در افراد مستعد کمک کنند. وعدههای غذایی یا میانوعدههای بسیار سیرکننده که دارای فیبر، پروتئین یا حجم بالا و کم انرژی هستند، میتوانند از دست دادن کنترل اشتها را خنثی کرده و دریافت انرژی را محدود کنند. بنابراین رفتار میان وعده یک هدف مناسب برای مداخله در افراد مستعد است و انتخاب میان وعده های مناسب یک استراتژی بالقوه برای بهبود کنترل اشتها است. از ویژگی های مفید میوه های خشک سنتی به عنوان یک میان وعده مناسب می توان به شیرینی و خوش طعمی بالا، محتوای فیبر بیشتر، GI کم تا متوسط و جویدنی که باعث سیری دهانی و حسی می شود اشاره کرد. از این رو مصرف میوه خشک سنتی می تواند یک استراتژی مفید برای بهبود کنترل اشتها باشد.